English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7338 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synchronization check U کنترل همزمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synchronization U همزمانی
concurrency U همزمانی
synchronism U همزمانی
synchronicity U همزمانی
simultaneity U همزمانی
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
concurrency management U مدیریت همزمانی
mains synchronization U همزمانی شبکه
simultaneous equations U معادلات همزمانی
line synchronization U همزمانی سطور
simultaneity U همزمانی همزمان
synchronization U همگاهی همزمانی
isochronism U ایجاد همزمانی
hold control U نافم همزمانی
synchronizing mechanism U ساز وکار همزمانی
multisync monitor U مونیتور همزمانی چندگانه
isochronism U ایجاد تقارن همزمانی
simultanagnosia U ادراک پریشی همزمانی
simultaneous equation system U نظام معادلات همزمانی
synchronism U ایجاد همزمانی انطباق
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
fire control U کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
line control U کنترل خط
rein U کنترل
controls U کنترل
minor control U کنترل کم
control code U کد کنترل
control U کنترل
check-up U کنترل
controlling U کنترل
check-ups U کنترل
controls U کنترل کردن
cam control U بادامک کنترل
controllability U قابلیت کنترل
birth control U کنترل موالید
government control U کنترل دولتی
controls U کنترل بازبینی
pilot lamp U لامپ کنترل
automatic control U کنترل خودکار
supervisory control U کنترل نظارتی
production control U کنترل تولید
budgetary control U کنترل بودجه
budgetary control U کنترل بودجهای
price control U کنترل قیمت
program control U کنترل برنامه
bowden control cable U کابل کنترل
cascade control U کنترل زنجیرهای
checks and balance U کنترل و مقابله
check mark U علامت کنترل
controlling U کنترل کردن
controlling U کنترل بازبینی
carriages U کنترل چاپگر
carriage control U کنترل نورد
bank sluice U دریچه کنترل
carriage U کنترل چاپگر
controllable U قابل کنترل
control U کنترل بازبینی
control U کنترل کردن
process control U کنترل فرایندها
central control panel U مرکز کنترل
process control U کنترل فرایند
centralized control U کنترل تمرکزی
quantity control U کنترل کمیت
project control U کنترل پروژه
reactor control U کنترل راکتور
push button control U کنترل دکمهای
data control U کنترل داده ها
indirect control U کنترل غیرمستقیم
image control U کنترل تصویر
ignition control U کنترل احتراق
electric control U کنترل الکتریکی
hydraulic tracer control U کنترل پیستونی
hoo heap U کنترل نفس
electronic control U کنترل الکترونیکی
error control U کنترل خطا
input control U کنترل ورودی
inspection lamp U لامپ کنترل
check-up U کنترل کردن
check-ups U کنترل کردن
takeover U اعمال کنترل
takeovers U اعمال کنترل
inventory control U کنترل موجودی
digital control U کنترل دیجیتالی
direct control U کنترل مستقیم
intensity control U کنترل شدت
exchange control U کنترل ارز
relays U یچ کنترل الکترومغناطیسی
frequency control U کنترل فرکانس
frame U کنترل هایی
frequency check U کنترل فرکانس
fiscal control U کنترل مالی
flight control U کنترل پرواز
flow control U کنترل جریان
forms control U کنترل فرم ها
relayed U یچ کنترل الکترومغناطیسی
relay U یچ کنترل الکترومغناطیسی
ground control U کنترل زمینی
exchange control U کنترل ارزی
grid control U کنترل شبکه
governing mode U روش کنترل
experimental control U کنترل ازمایشی
external control U کنترل خارجی
field control U کنترل میدان
fighter control U کنترل شکاریها
full command U کنترل کامل
fly control U برج کنترل
penstock U دریچه کنترل اب
net control U کنترل شبکه
arbitrary control U کنترل فرضی
n/c U کنترل عددی
cpu U واحد کنترل
pulpit U میز کنترل
pulpits U میز کنترل
ctrl U کلید کنترل
lighting control U کنترل روشنایی
motor control U کنترل حرکتی
remote control U کنترل از دور
arms control U کنترل سلاح
organization control U کنترل سازمانی
bridle U کنترل کردن
bridled U کنترل کردن
bridles U کنترل کردن
bridling U کنترل کردن
cortical control U کنترل مغزی
numerical control U کنترل عددی
asynchronous control U کنترل ناهمگام
cu U واحد کنترل
monetary control U کنترل پولی
mixture control U کنترل مخلوط
access control U کنترل دستیابی
light control U کنترل روشنایی
light control U کنترل نور
light brightness control U کنترل روشنایی
lift control U کنترل اسانسور
lever control U کنترل اهرمی
level control U کنترل سطح
controlled U کنترل شده
lateral control U کنترل جانبی
camshafts U محور کنترل
camshaft U محور کنترل
minor control U کنترل ضعیف
control system U سیستم کنترل
material control U کنترل مواد
air way station U ایستگاه کنترل
marketing audit U کنترل داخلی
manual control U کنترل دستی
air control U کنترل هوایی
damage control U کنترل خسارات
Recent search history Forum search
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
1معنی lead lag compensator
1i was rebelling now
2Rowdy
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com